این پست در مورد تنها عموی منه.کسی که عموی آخر بود اما هیچ وقت حسشو بهم منتقل نکرد.حس نکردم عموی ته تغاری دارم که دوسم داره.اما تنها برخورداری من از عمو بودنش رو از یک عکس قدیمی دارم .یک عکس سیاه و سفید از من در دو ماهگی که در آغوش عموی جوانم بودم.دستای کوچکمو گرفته و به لنز دوربین لبخند میزند.
الان که این پست رو مینویسم تمام خاطرات و گذشته ام با عمو رو به سختی روی دایره ریخته ام و دارم خوبها و زیباهاشو جدا کنم.اما نیست که نیست.هیچی!
یک عمو که وقتی نوجوان بودم و از باغ پدربزرگ برمیگشتم همیشه سعی میکرد از یه گوشه دربیاد و منو پخ کنه یا یک سوسک بزرگ درختی رو تو یقه ام بیندازه یا بادگلوشو تو صورتم پخش کنه ...
بیش از این نمینویسم که بعداً از خواندن پستم ناراحت نشم.این خاطرات میگه که عمو به زور زنده است و از همان نوجوانی منتظر بود که این روزهای بیهوده ی زیستن و روزمره گیش تموم بشه و بره.
کاش میشد بتونم غیر از انتقادات پدر و مادر ومادربزرگم ،خودم یک تعریف عمیق از عمو داشته باشم.
عمو همیشه تو چهره اش خنده ای که از سر زور باشه داشت.بجاش تا دلتون بخواد اخمو گری و نالیدن و شکایت از دیگران هست.
حتی وقتی جلوی کیک تولدش نشسته ، اون عکسی که دمغ و ابرودرهمه رو برای من ارسال میکنه.شاید تعریفش از مردانگی و شکست ناپذیری رو میخواد بمن منتقل کنه اما موفق نبوده و به معنای کامل ،گند زده.
از خواهر برادر کمک گرفتم.گفتم شما هم خاطرات خوبتونو با عمو بریزید وسط تا من به اشتباهم پی ببرم.جالبه که اونا هم هیچ خاطره ی خوبی نداشتند
درسته عمو نماز نمیخونه.زنش میخواست ترکش کنه و بچه هم نداره اما هرچی هم نباشه یک وعده ناهار و شام رو که در سال به برادر زاده هاش داده.اونم عید!
البته صدقه سری دست پخت خوب زنعمو و ترس از حرف مردم!
.دارم فکر میکنم چرا سال گذشت و من فقط به عمو وویس دادم و با خنده ی زورکی و ابراز علاقه ی دروغکی باهاش صله ی رحم کردم ؟ منی که دلم نمیخواد حتی صداشو بشنوم اگر بفهمم مرده آیا ناراحت خواهم شد و خواهم گریست ؟ نمیدونم
فقط میدونم که دلم میخواست یک خاطره ی خوب از عمو رو از پس مغزم بکشم بیرون و بخاطرش سالهای سال عمو رو دوست میداشتم.
پ.ن
چقدر عمو بدشانسه.برادر زاده اش میخواد نویسنده بشه!
اینجا خلاصه ای از حالاتمو مینویسم. قرار نیست تعهدی به هیچ رسم و آیینی داشته باشه.همونطور که غیر متعهدانه است بشدت متغیر هم هست.آدمیزاده، با کلی حال متنوع دیگه...